رابطه انسان و خداوند از دیدگاه مولوی در مثنوی معنوی

thesis
abstract

در این پژوهش ارتباط متقابل خداوند و انسان از منظر مولوی در مثنوی مورد بررسی قرار گرفته است. انسان از آغاز آفرینش و ورود به عالم هستی در ارتباط با خدا بوده و به صورت آگاهانه و یا غیر آگاهانه از این ارتباط سود برده است. در جای جای مثنوی اشعاری وجود دارد که می توان با بررسی آن ها، نظر و دیدگاه مولوی در مورد ارتباط خداوند با انسان را دریافت. البته بیان این نکته لازم است که در برخی موارد اشعاری که مستقیاً بیان گر ارتباط خداوند با انسان باشد وجود ندارد و لازم است با نگاهی تیزبینانه به دنبال یافتن این قبیل ارتباطها در اشعار مثنوی بود. در این پژوهش ارتباط متقابل خداوند با انسان به چهار زیر شاخه شامل سنخیت خداوند و انسان در اصل وجود، ارتباط خداوند با انسان، ارتباط انسان با خداوند و عشق به عنوان ارتباطی دو سویه بین خداوند و انسان تقسیم شده است. نخستین مطلبی که به آن پرداخته شده، سنخیت خداوند با انسان است. این بخش به بررسی مسئله وحدت وجود و دیدگاه مولوی در باب وحدت پرداخته است. گروهی با توجه به آثار مولوی بر این اعتقادند که وی قائل به وحدت وجود بوده و گروهی معتقدند او به وحدت شهودی قائل شده است. با توجه به این مطلب می توان گفت که بین وجود خداوند به عنوان اتمّ موجودات و وجود انسان به عنوان موجودی ممکن الوجود، سنخیتی وجود دارد که ارتباط خدا با انسان را امکان پذیر می کند. در بحث مربوط به ارتباط خداوند با انسان به بررسی: 1- ارتباط پیامی خدا با انسان به صورت مستقیم (وحی) و غیر مستقیم (آیات آفاقی و انفسی)، 2- ارتباط از طریق خلقت و هدایت و 3- ارتباط کرداری از طریق آزمایش و امتحان پرداخته شده است. آن چه از اشعار مولوی در این زمینه بر می آید این است که انواع ارتباط های خداوند با انسان اشراف داشته و در کنار استناد به آیات قرآن کریم، از آن ها در اشعارش استفاده نموده است. در این پژوهش ارتباط انسان با خداوند از سه جهت: 1- ارتباط انسان با خدا به نحو قرب و بعد، به صورت تقرب، وصال و فنا، 2- ارتباط انسان با خداوند از طریق دعا و مناجات و 3- ارتباط آدمیان با یکدیگر مورد بررسی قرار می گیرد. آثار و نشانه های موجود در مثنوی نشان از آن دارد که مولوی با همه اقسام روش های ارتباطی انسان با خداوند آشنایی داشته و در اشعار خود به صورت آشکار و نهان از آن ها یاد نموده است. در بخش پایانی به بررسی نظر مولوی در مورد بالاترین مرتبه ارتباط میان خداوند با انسان یعنی عشق و چگونگی تاثیر آن در روح و روان آدمی پرداخته شده است. اشعار مولوی در این بخش نشان می دهد که او به عشق به عنوان رابطه دو سویه خدا و انسان وقوف تام داشته و چنان بر تاثیرات آن بر انسان اشراف دارد که گویی رابطه عاشقانه با خدا را با تمام وجود خود احساس کرده است.

First 15 pages

Signup for downloading 15 first pages

Already have an account?login

similar resources

خیر و شر از دیدگاه مولوی در مثنوی معنوی

مسئله شرور یکی از بارزترین موضوعاتی است که بسیاری از منکران خداوند آن را چالشی جدی در برابر خداباوران می دانند و مدعی هستند در برابر این پرسش که با وجود خدای مهربان و قادر مطلق، چرا چنین شروری وجود دارد یا باید داشته باشد؟ نمی توان پاسخ شایسته ای نهاد و این دلیل محکمی بر ضعف مدعای خداباوران مبنی بر رحمت و قدرت مطلق خدا می باشد و نتیجه آن نفی وجود خداوند است. این مقاله پس از اشاره ای کوتاه به پا...

full text

خیر و شر از دیدگاه مولوی در مثنوی معنوی

مسئله شرور یکی از بارزترین موضوعاتی است که بسیاری از منکران خداوند آن را چالشی جدی در برابر خداباوران می دانند و مدعی هستند در برابر این پرسش که با وجود خدای مهربان و قادر مطلق، چرا چنین شروری وجود دارد یا باید داشته باشد؟ نمی توان پاسخ شایسته ای نهاد و این دلیل محکمی بر ضعف مدعای خداباوران مبنی بر رحمت و قدرت مطلق خدا می باشد و نتیجه آن نفی وجود خداوند است. این مقاله پس از اشاره ای کوتاه به پا...

full text

سبب‌سازی و سبب‌سوزی خداوند از دیدگاه مولوی

ظاهر کلام اشعریان و عارفان دربارة فاعلیت حق تعالی و اینکه در هستی مؤثری جز او نیست، بسیار به هم نزدیک است، اما اشعریان به وجود مستقل برای اشیا باور دارند، گرچه تأثیر آنها را نفی می‌کنند، در حالی که عارفان برای اشیا وجودی قائل نیستند، چه رسد به اینکه آنها را تأثیرگذار بدانند. از نظر مولوی، کمال انسان، فانی شدن در حق است، یعنی اینکه انسان با تمام وجود درک کند که همه هستی‌اش و هر آنچه دارد، به تما...

full text

تبیین رابطه «عمل و پاداش» در مثنوی معنوی مولوی

«عمل»، در کنار اعتقاد قلبی و اقرار زبانی، یکی از سه پایه دین ورزی را تشکیل می دهد و در واقع بدون آن همه سلوک دینی و معنوی انسان مختل می شود. مولانا ازجمله عارفانی اندیش مند است که در سرتاسر کتاب ارج مند خود، مثنوی معنوی، توجهی فراوان به مسأله «عمل» کرده است. سخنان او در این باره آن قدر گسترده و ژرف است که طرح همه آن ها در حوصله یک مقاله مختصر نمی گنجد و از آن جا که بخشی عظیم از سخنان مولانا در ...

full text

آیینه حضور تجلیگاه خداوند از دیدگاه مولانا (با تکیه بر مثنوی معنوی )

جلوه گاه حقیقی خداوند از دیدگاه عرفا ‘ دل انسان است که با تکیه به تعالیم آسمانی و قرآنی می کوشند با مصقل ذکر و فکر ‘ زنگار ظلام از چهره آینه دل بزدایند تا محل تجلی و ظهور گوهری باشد که آسمانها و زمین و کوهها تحمل آن را نداشت . مولانا نیز درآثار ارزشمند خود ‘ جلوه ها و نمودهای گوناگون دل را که شرق آفتاب حق است ‘ مورد بررسی قرار داده و اهمیت فراوان برای آن قائل شده است . او دل را عرش و فرش و تکیه...

full text

چشم از دیدگاه مولانا در مثنوی معنوی

الف – در مثنوی مولانا ((چشم )) تعبیرهای گوناگونی دارد ‘ یا دیده ظاهری است که تنها مظاهر و تعینات جهان مادی را می بیند و از جهان غیب بی خبر است ‘ و یا دیده باطنی که ابزار شهود و ادراک حقایق است . ب- پیامبران الهی نمونه های کامل دیده وران باطنی محسوب می شوند . ج- تلقی مولانا از شور چشمی با برداشت عوام تفاوت دارد ... د- جمادات نیز از دیدگاه مولانا نوعی ادراک و دیده وری دارند . و- معانی ((نظر )...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


document type: thesis

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023